سوکوکو پ ۲
_لعنتی
این اتاقس
چویا آروم در اتاق رو باز میکنه و با چیزی که میبینه فحش رکیکی زیر لبش میده
_توی عوضی اینجا چیکار میکنی
دازای با قیافهای شنگول
_اومدم حاضر شم و حاضر شدن سگمو ببینم مشکلیه
یوسانو با نغ نغ
_رئیس مجبورم کرد بیام حاضرتون کنم
پس مث بچه آدم بشینین
بعد یه عالمه لوازم آرایشی در آورد
چویا یه نگاه فحش دار به دازای میندازه و رو صندلی میشینه
_اوی عوضی
اگه مسخرم کنی خودم خفت میکنم
یوسانو
_هوی دازای
تو ام برو لباساتو پوش بیا
.
.
.
_لعنتی
این چرا انقد تنگههههه
یوسانو همونطور که عقب میرفت با لبخند گفت
_چه گوگولی شدی
خیلی بهت میاد
و بعد زد زیر خنده
در اتاق باز شد و
تا چویا یه سوراخ سنبه ای پیدا کنه دازای اومد تو
_یوسانو این کته چرا انقد تنگ...
یهو نگاهش به چویا افتاد
چویا قرمز شد و آروم عقب رفت
دازای یهو زد زیر خنده
_ای کوفت و مرض مردیکه دراز بانداژی
تو روهم اینجوری دلقک میکردن باز میخندیدی
دازی با خنده
_وای
اگه نمیدونستم
باور نمیکردم همون چوچوی سابقی
چویا با عصبانیت
_مسخره کردن من تموم شد بریم که زود این شب کذایی تموم شه
این اتاقس
چویا آروم در اتاق رو باز میکنه و با چیزی که میبینه فحش رکیکی زیر لبش میده
_توی عوضی اینجا چیکار میکنی
دازای با قیافهای شنگول
_اومدم حاضر شم و حاضر شدن سگمو ببینم مشکلیه
یوسانو با نغ نغ
_رئیس مجبورم کرد بیام حاضرتون کنم
پس مث بچه آدم بشینین
بعد یه عالمه لوازم آرایشی در آورد
چویا یه نگاه فحش دار به دازای میندازه و رو صندلی میشینه
_اوی عوضی
اگه مسخرم کنی خودم خفت میکنم
یوسانو
_هوی دازای
تو ام برو لباساتو پوش بیا
.
.
.
_لعنتی
این چرا انقد تنگههههه
یوسانو همونطور که عقب میرفت با لبخند گفت
_چه گوگولی شدی
خیلی بهت میاد
و بعد زد زیر خنده
در اتاق باز شد و
تا چویا یه سوراخ سنبه ای پیدا کنه دازای اومد تو
_یوسانو این کته چرا انقد تنگ...
یهو نگاهش به چویا افتاد
چویا قرمز شد و آروم عقب رفت
دازای یهو زد زیر خنده
_ای کوفت و مرض مردیکه دراز بانداژی
تو روهم اینجوری دلقک میکردن باز میخندیدی
دازی با خنده
_وای
اگه نمیدونستم
باور نمیکردم همون چوچوی سابقی
چویا با عصبانیت
_مسخره کردن من تموم شد بریم که زود این شب کذایی تموم شه
- ۱.۹k
- ۲۸ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط